«فراموشی» هرچند بیش از حد طولانی است و زمان 126 دقیقهای این فیلم که به مدد داستانهای فرعی و وقایع پیرامونی تلاش شده تا این حد استمرار یاید، حداقل 15 دقیقه قابلیت تخفیف داشت و از این منظر، چنین تصور میشود خالق این اثر میتوانست با عبور از برخی حاشیهها که تنها ریتم داستان را کند میکند، مخاطب را بیشتر با خود همراه سازد و به خصوص فلش بک و فلش فورواردها و بازگشت به گذشته و حال را در بستر زمانی محدودتر یا سریع تری در نظر بگیرد.
بر اساس آنچه در دیگر نقدها آمده، «فراموشی» درباره ی ذات هویت است، موضوعی رایج در کارهای علمی تخیلی سطح بالا. آیا یک فرد به واسطه ی دی ان ای/ DNA خود تعریف می شود؟ یا مجموعه ی خاطرات شخص هستند که او را تعریف می کنند؟ چه چیزی ذات اصلی بشر بودن را تشکیل می دهد؟ فیلم های «سفرهای ستاره ای/Star Trek» (به ویژه در «نسل بعد/ The Next Generation ») به دفعات به این سؤال اشاره می کند، مانند آنچه در بازسازی جدید مجموعه ی « Battlestar Galactica » اتفاق می افتد. «فراموشی» علاوه براین به دیگر موضوعات رایج در فیلم های علمی تخیلی نیز اشاره ای دارد. اما من در این نوشته چیزی از آنها نمی گویم، به این دلیل که اشاره به آنها می تواند به نوعی موجب لو رفتن داستان بشود. داستان فیلم چند نکته ی غافلگیری هم در خود دارد.

سال 2077 است. زمین به یک زباله دانی متروک و بایر تبدیل شده است. این امر نتیجه ی نبردی میان انسان ها و موجودات فضایی است که 60 سال قبل رخ داده است. بشریت جنگ را برده اما زمین را از دست داده است. نجات یافتگان به سیاره ی تیتان فرار کرده اند و آنجا یک منطقه ی مهاجرنشین ساخته اند.