الناز شاکردوست بازیگر سینما که این روزها مشغول بازی در فیلم سینمایی «تابو» به کارگردانی خسرو معصومی است، مدتی قبل در جریان ضبط سکانسی از این فیلم که قرار بود در آن صحنه غرق شدن شخصیت زن فیلم با نام بهار با بازی او ضبط شود، نزدیک بود به راستی در دریا غرق شود.
به گفته امیر گرجی جانشین تولید فیلم «تابو» در این سکانس بهار بعد از دعوا با پدرش به دریا میزند اما از آنجا که این صحنه خیلی ناگهانی به ذهن خسرو معصومی رسیده بوده، پیشگیریهای لازم انجام نشده بود. به این دلیل که بهار در فیلمنامه قصد خودکشی دارد و شنا هم بلد نیست، شاکردوست مجبور بوده تا میانههای دریا در حالی که شنا نمیکند پیش برود اما موجی بلند باعث میشود او زیر آب برود و...
شاکردوست هفته گذشته در گفتگوی تلفنی با برنامه «پرانتز باز» رادیو نمایش که به سردبیری و تهیهکنندگی مارال دوستی روی آنتن میرود، برای اولین بار این واقعه را با جزئیات شرح داد:
قرار بود آنقدر در دریا پیش بروم که کسی مرا نبیند
وی گفت: در حال حاضر صدای من را از میانکاله استان مازندران میشنوید. این اتفاق به این صورت بود که ما صحنه فیلمبرداریمان یعنی لوکیشن ما کنار دریا، نزدیک یک کشتی به گل نشسته به نام میانکاله بود. آن روز قرار بود ما صحنه خودکشی دختر فیلم به نام بهار را بگیریم که نقشش را من بازی میکنم. بعد از این که در سکانسی دعوای سختی با پدرم یعنی کسی که نقش پدرم را بازی میکند، داشتم، قرار بود به دریا رفته و در دریا آنقدر پیش بروم تا جایی که کسی من را نبیند.
به گردابی افتادم که چهار نفر را کشته بود
شاکردوست افزود: در انتها هم به سمت راست بروم؛ یعنی آن جایی که این کشتی به گل نشسته و نتیجه اینکه از دید دوربین مخفی بمانم. اما هیچ کدام ما نمیدانستیم این کشتی به گل نشسته در انتهای پاشنه خودش پروانهای دارد که این پروانه هنوز کار میکند و باعث میشود که آب در گرداب جمع بشود، هر چیزی را که نزدیکش میشود ببلعد و تاکنون چهار نفر پیش از این، به همین شکل غرق شدند.
نیروی آب فراتر از توانم بود
این بازیگر ادامه داد: داستان همان طوری که برنامهریزی کرده بودیم پیش رفت، من آنقدر شنا کردم که از دید دوربین مخفی ماندم و در گوشه راست کشتی منتظر ماندم و شروع کردم با پا شنا کردن. ناگهان احساس کردم که نیروی زیادی دو پایم را به سمت پایین میکشد. من با اینکه شناگر خوبی هستم، با تمام قدرت فقط دست و پا میزدم. مدام سعی میکردم شنا کنم تا مقاومت کرده باشم چرا که نیروی آب زیادتر از توان من بود.
حلالم کن که نتوانستم برایت کاری کنم
شاکردوست دنباله حادثه را اینگونه شرح داد: نکته دیگر این که این اتفاق همان زمانی بود که برف زیادی آمده بود. هوا بسیار زیاد سرد بود و از جایی به بعد سردی آب اجازه نمیداد که قلب من خون را پمپاژ کند. تمام بدن من سِر شده بود و من تمام تلاشم را برای زنده بودن میکردم. دقیقا در لحظههای آخر حتی یکی از بچههای صحنه که تا نزدیکی من آمده بود با صورتی گریان گفت: حلالم کن خانم شاکردوست، نتوانستم برایت کاری کنم...
ادامه مطلب و عکس ها برای اعضا