ﺍﻵﻥ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺸﺴﺘﯽ تو خونه ﻭ ﭼﺎﯼ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﻨﻮﺷﯽ وحال میکنی ، ﯾﻪ ﻋﺪﻩ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻥ ﺗﻮ ﺑﺮﻑ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺑﺎ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ. . .
.
.
.
.
.
.
ﻋﮑﺲ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ ﺗﺎ ﺷﺐ بذارن ﺗﻮ ﻓﯿﺴﺒﻮﮎ
ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺍﯾﻨﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﺪ؛ ﺧﻌﻠﯽ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺍﺭﻥ،لايكشون كنيد :)
***
تا پونزده شونزه سالگی فکر میکردم
اسمم زُهره َ ست !!!
آخه همیشه مامانم وقتی میخواست بیدارم کنه
میگفت: پاشو ظُهره...
بقیه در ادامه مطلب
(نری ادامه مطلب نصف عمرت بر فناست)
***
لذتی که تو شکار کردن پشه با دست هست ؛ تو شکار آهو با تفنگ نیست …
***
افتخار ميكنم كه تو دوره ما سوباسا بود، كومباد و تيكـَن بود...
الان 7 سنگ رو نرم افزاري كردن شده انگري بردز...
لامصب ما خودمون سنگاشو مي چيديم لذتشم بيشتر بود
والااااااا
***
مهدی : خانومت و دختر کوچولوت چطورن؟
احمد : خوبن. اتفاقا معصومه و پارمیدا هم خیلی دوست دارن تو رو ببینن.
مهدی : آره منم همینطور. آخ که اگه من اون پارمیدای خوشگل و نازتو ببینم، می
نشونمش توی بغلم و یه دل سیر ماچش می کنم و حسابی اون چشمای قشنگشو می
بوسم.
وای که چه موهای لختی داره پارمیدا...
آدم دوست داره دستشو بکنه لای موهاش. با اینکه فقط
عکسشو دیدما، ولی عاشقش شدم. وای که این پارمیدا
چقدر ناز و خوردنیه! باور کن ببینمش اصن نمی ذارم
از توی بغلم تکون ...
احمد : ببین ادامه نده. پارمیدا اسم زنمه! اسم دخترم معصومه ست!
***
دوستم رفته به CD فروشه گفته من میخوام زبان انگلیسی یاد بگیرم ، یه سی دی کارتون زبان اصلی بده ،
یارو هم سریِ کاملِ کارتونِ Shaun the sheep (بره ی ناقلا) رو بش داده
الان خیلی قشنگ با لهجه ی انگلیسی بع بع می کنه!